آشنایی کوتاه با کشور اسپانیا
نخست وزیر : ماریانو راخوی
معرفی کشور اسپانیا :
اسپانیا (به اسپانیایی: España [esˈpaɲa] ( گوش بدهید))، با نام رسمی پادشاهی اسپانیا کشوری مستقل و از اعضای اتحادیه اروپا است. این کشور در شبهجزیره ایبری در جنوب غربی اروپا قرار دارد. سرزمین اصلی اسپانیا از جنوب و شرق با دریای مدیترانه و جبل الطارق، از شمال و شمال شرق با فرانسه، آندورا و خلیج بیسکای و از غرب و شمال غرب با پرتغال و اقیانوس اطلس هم مرز است. مرز اسپانیا با پرتغال (به طول ۱۲۱۴ کیلومتر) طولانیترین مرز یکپارچه در اتحادیه اروپا است.
قلمروی اسپانیا افزون بر سرزمین اصلی شامل جزایر بالئارس در دریای مدیترانه، جزایر قناری در سواحل آفریقایی اقیانوس اطلس، دو شهر خودمختار سبته و ملیله در آفریقای شمالی هم مرز با کشور مراکش و چندین جزیره مسکونی و غیر مسکونی دیگراز جمله آلبوران، شافاریناس، آلوزماس و ولز د لا گومرا می باشد. با مساحت ۵۰۵۹۹۲ کیلومتر مربع، اسپانیا دومین کشور بزرگ اروپای غربی و پنجمین کشور بزرگ اروپاست.
انسان مدرن نخستین بار در حدود ۳۵۰۰۰ سال پیش قدم به شبه جزیره ایبریا گذاشت. در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد از این منطقه تحت فرمان حکومت روم قرار گرفت و هیسپانیا نامیده میشد. هیسپانیا در قرون وسطی توسط قبایل ژرمن و پس از آن توسط مورها تصرف شد. در قرن پانزدهم پس از ازدواجهای بین حکومتی فرمانروایان کاتولیک و اتحاد این حکومتها و همچنین سقوط کامل آندلس و بازپس گیری آن از دست موروهای مسلمان در سال ۱۴۹۲ اسپانیا به شکل کشوری یکپارچه پدیدار شد. در اوایل دوران جدید اسپانیا به یک امپراتوری پر قدرت جهانی تبدیل شد و اسپانیاییها به عنوان یکی از نخستین فاتحان دنیای جدید به قاره آمریکا وارد و در آنجا ساکن شدند. بیش از پانصد میلیون نفر اسپانیایی زبان ساکن در آمریکا میراثی است که اسپانیاییها در این قاره بر جای گذاشتند.
اسپانیای امروزی کشوری دموکراتیک و دارای حکومتی پارلمانی تحت قانون اساسی پادشاهی است. اسپانیا یک کشور توسعهیافته و نوزدهمین اقتصاد بزرگ دنیا از نظر تولید ناخالص داخلی میباشد. این کشور همچنین دارای سطح بالای استاندارد زندگی است. اسپانیا در سازمان ملل متحد، ناتو، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و اتحادیه اروپا عضو میباشد.
نام اسپانیا :
ریشه نام رومی هیسپانیا، که نام کنونی اسپانیا از این واژه گرفته شده، نامشخص است. هیسپانیا شاید از گویش شاعرانه واژه یونانی هیسپریا گرفته شده باشد که به معنای "سرزمین غرب" یا "سرزمین غروب خورشید" میباشد.
هیسپانیا ممکن است از واژه پونیکی ای-شپانیا به معنای "جزیره خرگوشها"، "سرزمین خرگوشها" یا "لبه"، که به یاد آورنده موقعیت اسپانیا در لبه اروپا میباشد، گرفته شده باشد؛ سکههای کشف شده در اسپانیا از دوره هادریان نیز تصویر زنی همراه یک خرگوش را نشان میدهد. به گفته برخی هیسپانیا از واژه باسکی ازپانا به معنای "لبه" یا "مرز" گرفته شده است که موقیعت جغرافیایی اسپانیا را در لبه یا مرز قاره اروپا متذکر میشود.
پژوهشگر و تاریخنگار دوره رنسانس آنتونیو دی نبریخا معتقد است هیسپانیا از واژه ایبریایی هیسپالیس به معنای "شهر دنیای باختری" گفته شده است. خسوس لوییز کونخیلوس معتقد است نام اسپانیا از واژه اسپن که از اسپای که واژهای است به زبان فنیقی به معنای "ذوب و شکلدهی فلر" گرفته شده است و "ای-سپن-یا" نیز به معنای "سرزمین ذوب و شکلدهی فلزات" است.
تاریخ کشور اسپانیا :
قدیمیترین ساکنان شبهجزیره ایبریا تشکیل دهندگان تمدّنهای ایبری، باسکی و سلتی بودهاند. در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد از این منطقه تحت فرمان حکومت روم قرار گرفت و در اوایل قرون وسطی ژرمنها ایبریا را تصرف کردند. پس از ژرمنها ایبریا توسط مورها مهاجم تصرف شد. پس از آن حکومتهای کوچک مسیحی به تدریج و طی چند قرن زمام امور را در ایبریا به دست گرفتند. آخرین بقایای مورها در همان سالی که کریستوف کلمب به قاره آمریکا رسید، سقوط کردند. امپراطوری جهانی اسپانیا با تبدیل این کشور به قدرتمندترین کشور اروپا و ابر قدرت جهان آغاز شد و برای یک ونیم قرن ادامه یافت.
جنگهای پی در پی و ادامه دار و وجود مشکلات فراوان در نهایت باعث زوال و اضمحلال امپراطوری شد. حمله ناپلئون به اسپانیا منجر به هرج ومرج شد و جنبشهای استقلالطلب و جداییخواه را که در سراسر امپراتوری پراکنده بودند، بیدار کرد و باعث بی ثباتی سیاسی شد. پیش از جنگ جهانی دوم جنگ داخل ویرانگر اسپانیا به وقوع پیوست و پس از آن کشور تحت فرمان حکومتی استبدادی قرار گرفت. در نهایت دموکراسی در قالب قانون اساسی شاهنشاهی پارلمانی حاکم شد. بعدها اسپانیا به اتحادیه اروپا پیوست و دوره رنسانس فرهنگی و رشد باثبات اقتصادی را تجربه کرد.
اسپانیا در دوره ماقبل از تاریخ :
پژوهشهای باستانشناسی در کوههای آتاپوئرکا نشان میدهد که شبه جزیره ایبریا ۱/۲ میلیون سال پیش محل زندگی انسانسانان بوده است. ۳۵۰۰۰ سال پیش انسان نخستین بار از شمال به این سرزمین قدم نهاد. شناختهشدهترین اثر این انسانهای پیش از تاریخ نقاشیهای معروف غار آلتامیرا در منطقه کانتاباریا در شمال ایبریا است که در حدود ۳۵۶۰۰ تا ۱۳۵۰۰ سال پیش از میلاد توسط انسانهای کرومانیون یا شاید نئاندرتالها کشیده شده اند.از شواهد باستانشناسی و ژنتیکی بر میآید که ایبریا پناهگاهی برای ساکنان شمال پس از آخرین عصر یخبندان بوده است.
ساکنان تاریخی ایبریا ایبریاییها و سلتها بودند. ایبریاییها در کرانههای مدیترانه از شمال شرق تا جنوب شرق ساکن بودند. سلتها در کرانهها اطلس از شمال غرب تا جنوب غرب و در شمال و مرکز (سلتیبریانها) شبه جزیره زندگی میکردند. باسکیها نیز مناطق غربی کوههای پیرنیس را اشغال کردند.
در جنوب ایبریا شهری نیمه افسانهای به نام تارتسوس پدیدار شد (۱۱۰۰ سال پیش از میلاد) که طبق نگاشتههای استرابون و کتاب سلیمان تجارت وسایل ساخته شده از طلا و نقره را با فنیقیها و یونانیها انجام میداده است. بین سالهای ۸۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد فنیقیها و یونانیان تجارتخانههایی را در طول سواحل مدیترانه ایجاد کردند. کارتاژها نیز مدت کوتاهی کنترل بیشتر کنارهها مدیترانهای ایبریا را در دست گرفتند تا این که در جنگهای پونیک از رومیها شکست خوردند.
امپراتوری روم و پادشاهی گوتیک :
در طی دومین جنگ پونیک، امپراتوری روم کلنیهای تجاری کارتاژیها را در کرانههای مدیترانه بین سالهای ۲۱۰ تا ۲۰۵ پیش از میلاد تصرف کرد. اشغال کامل ایبریا دو قرن به درازا انجامید و رومیها به مدت شش قرن کنترل این شبه جزیره را در دست داشتند.
استیلای روم با زبان، قانون و جاده رومی تکمیل شد.
فرهنگ ساکنان سلتی و ایبریایی به بتدریج رومی شد. رهبران محلی در طبقه اشرافی روم پذیرفته شدند. هیسپانیا نقش یک انبار غله و غذا را برای بازار روم ایفا میکرد و لنگرگاههای آن محبل صادرات طلا، پشم، روغن زیتون و شراب بود. کشاورزی با ابداع طرحهای آبیاری جدید گسترش یافت به طوری برخی از آنها تاکنون مورد استفاده قرار میگیرد. هادریانوس، تراژان و تئودئوس اول از امپراتورهای روم زاده هیسپانیا بودند و همچنین سنکا فیلسوف بزرگ پیش از میلاد اهل این منطقه بود. مسیحیت در قرن اول پس از میلاد وارد این سرزمین شد و در قرن دوم میلادی فراگیر شد.بیشتر بنیانهای زبانی و مذهبی و قوانین اسپانیای امروزی ریشه در این دوره دارد.
اضمحلال حکمرانی امپراتوری روم در هیسپانیا از سال ۴۰۹ آغاز شد. هنگامیکه سوئبیهای ژرمن، و وندالها به همراه الانهای سرمتی از رود راین گذشتند و سرزمین گل را غارت کردند و مردم آنجا را به ایبریا راندند. سوئبیها کشوری را در شمال ایبریا جایی که امروزه گالیسیا و شمال پرتغال را فرا میگیرد، بنیان نهادند. با سقوط رومیها بنیانهای اقتصادی و اجتماعی نیز سقوط کرد و ویران شد اما حکومتهای جایگزین بسیاری از قوانین و رسوم امپراتوری پیشین را حفظ کردند مانند مسیحیت.
گروهای از قبایل وندال به نام هاسدینگی نیز حکومتی را در گالیسیا بنیان نهادند. دیگر قبیله وندال به نام اسلینگی نیز منطقهای در جنوب را اشغال کردند که تاکنون نام آنها یعنی واندالوسیا یا وازه امروزی آن اندلس بر آن مانده است.
ایبریای اسلامی:
در قرن هشتم تقریباً همه شبه جزیره ایبری توسط موروهای مسلمان که از شمال آفریقا آمده بودند، فتح شد.(۷۱۱–۷۱۸) این فتوحات بخشی از کشورگشاییهای خلیفه اموی بود. تنها بخش کوچکی در نواحی کوهستانی شمال غرب شبه جزیره در برابر هجوم مسلمانان دست به مقاوت زد.
طبق قوانین اسلامی، مسیحیان و یهودیان به عنوان اقلیت مذهبی شناخته شدند و به مسیحیان و یهودیان اجازه داده شد تا به عنوان اهل کتاب رسوم دینی خود بپردازند اما آنها باید مالیات ویژهای را میپرداختند و نسبت به مسلمانان از حقوق اجتماعی پایینتری برخوردار بودند
گرایش به اسلام کم کم رو به فزونی گذاشت. اعتقاد براین است که تا پایان قرن دهم مولدونها (مسلمانان ایبریایی) بیشتر جمعیت این شبه جزیره را تشکیل میدادند.
جامعه اسلامی در شبه جزیره ایبری خود متنوع و دچار تنشهای اجتماعی بود. بربرهای اهل شمال آفریقا که هسته اصلی ارتش خلیفه در اندلس را تشکیل میدادند، با رهبران عرب در خاورمیانه به مشکل برخوردند و به ستیز و منازعه پرداختند. با گذشت زمان جوامع موروی مسلمان در مناطق مختلف به ویژه در دره رودخانه گوادالکیویر (وادی الکبیر)، دشتهای ساحلی والنسیا، دره رودخانه ایبرو و مناطق کوهستانی گرانادا بر پا شدند.
کوردوبا، پایتخت خلیفه، بزرگترین و ثروتمندترین شهر اروپای غربی بود. بازرگانی و فرهنگ مدیترانهای شکوفا شد. مسلمانان یک سنت فکری غنی را از خاورمیانه و شمال آفریقا وارد کردند. دانشمندان و پژوهشگران مسلمان و یهودی نقش مهمی در احیا و گسترش آموزش کلاسیک یونانی در اروپای غربی ایفا کردند. فرهنگ رومی شبه جریزه ایبری با فرهنگ اسلامی و یهودی در آمیخت و فرهنگ ممتازی را در منطقه ایجاد کرد. بیرون شهرها بیشتر جمعیت را در خود جای داده بود. نظام زمینداری رومی در دوران اسلامی تقریباً دست نخورده باقی ماند.
در قرن یازدهم، تشکیل امارتهای جداگانه ملوکالطوایفی رقیب در بین مسلمانان به دولتهای کوچک مسیحی اجازه داد تا قلمروی خود را گسترش دهند.با ورود فرقههای اسلامی موحدون و مرابطان از شمال آفریقا و وضع قوانین سختگیرانه اسلامی یکپارچگی را به جامعه مسلمانان بازگشت. اتحاد دوباره کشور اسلامی تا حدود یک قرن پابرجا ماند.
در سال ۱۴۶۹ م.، اتحاد دو مملکت مسیحی کاستیا و آراگون با وصلت ایزابلای یکم کاستیا و فردیناند دوم آراگون متحقق شد. گسترش دامنههای تحت سلطه مسیحیان با تکمیل تصرف جزایر قناری توسط کاستیا در سال ۱۴۷۸ م. ادامه یافت، و بعد از آن نیز با امضای کاپیتولاسیون تحویل گرانادا در ۱۴۹۲ م. توسط ملک ابوعبدالله محمد دوازدهم، که طبق آن پادشاهان کاتولیک ایزابلا و فردیناند موظف رعایت دین اسلامی ساکنین گرانادا شدند. با تحویل گرانادا آخرین هسته سلطه اسلامی در شبهجزیرهی ایبری پس از ۷۸۱ سال از میان رفت. در همان سال٬ کریستف کلمب با سرمایهگذاری ملکه ایزابلا کاشف جهان نو شد و باز در همان سال نیز فرمانروایان کاتولیک دستور به ترک مذهب و گرایش به مسیحیت میا اخراج یهودیان از اسپانیا بعد از بیش از دو هزار سال سابقه حضور شبهچزیره ایبری. مدتی پس از اخراج یهودیان٬ مسلمانان نیز مجبور به ترک مذهب یا به خروج از اسپانیا شدند. برای تعقیب انحرافات از مذهب کاتولیک و تقیهی یهودیان و مسلمانان٬ ملکه ایزابلا از سال ۱۴۸۰ م. دادگاه انگیزیسیون را تاسیس کرده بود. روند تمرکز قدرت در شبهجزیره با تصرف ناوارا توسط ملک فردیناند در سال ۱۵۱۲ ادامه یافت، که این امر باعث شکلگیری مرزهای اصلی اسپانیای کنونی شد.
امپراتوری اسپانیا
اتحاد دو پادشاهی آراگون و کاستیل به واسطه ازدواج ملکه کاستیل و شاه آراگون پایههای امپراتوری اسپانیا و اسپانیای امروزی را استوار کرد گرچه هر یک از ممالک پادشاهی به عنوان یک کشور جداگانه با سیاست، قانون، واحد پول و زبان جداگانه باقی ماند.اسپانیا در قرن شانزدهم و بیشتر قرن هفدهم قدرت برتر اروپا بود. این موقعیت با ثروت حاصل از بازرگانی و مستعمرات تقویت شد. قدرت و شکوه امپراتوری در دوره دو تن از پادشاهان دودمان هابسبورگ اسپانیا، کارلوس یکم (بین ۱۵۱۶ تا ۱۵۵۶ میلادی) و فلیپ دوم (بین ۱۵۵۶ تا ۱۵۹۸ میلادی)، به اوج خود رسید. در این دوره حوادث مهم تاریخی همچون جنگهای ایتالیا، شورش اهالی کاستیل علیه شاه کارلوس، شورش هلند، شورش موریسکوها در گرانادا، جنگ با عثمانی، جنگ با انگلستان و جنگ با فرانسه به وقوع پیوست.
امپراتوری اسپانیا با تصرف بخش بزرگی از قاره آمریکا، جزایر منطقه آسیا اقیانوسیه، مناطقی از ایتالیا، شهرهایی در شمال آفریقا، همچنین بخشی که امروزه فرانسه، آلمان، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند را تشکیل میدهد، بسیار بزرگ شد. اسپانیا نخستین امپراتوریای بود که به امپراتوری بی غروب ملقب شد.
قرون شانزدهم و هفدهم عصر کاوش بود، با سفرهای اکتشافی جسورانه دریایی و زمینی. این سفرها و اکتشافات مسیرهای بازرگانی جدیدی را بین اقیانوسها گشود و دوره استعمار اروپاییان را آغاز کرد. اکتشافگران اسپانیایی در کنار فلزات گرانبها، ادویه، لوازم تجملی و محصولات جدید کشاورزی، دانش و اطلاعات ارزشمندی را از دنیاهای جدید به همراه خود میآوردند و نقش محوری در افزایش دانش اروپاییان از جهان ایفا کردند.از شکوفایی فرهنگی آن دوره امروزه با عنوان عصر طلایی اسپانیا یاد میشود. اوجگیری انسانگرایی، اصلاحطلبی پروتستانی و اکتشافهای جدید جغرافیایی منجر به شکلگیری جنبش بانفوذ روشنفکری به نام مکتب سالامانکا شد.
در اواخر قرن شانزدهم و نیمه نخست قرن هفدهم، اسپانیا با چالشهای سختی از همه جوانب روبرو بود. دزدان دریایی بربر مسلمان زیر سایه امپراتوری در حال اوجگیری عثمانی جریان عادی زندگی را در بسیاری از مناطق ساحلی اسپانیا مختل میکردند و این به منزله احیای خطر حمله مسلمانان بود.این جریانات در حال به وقوع می پیوست که اسپانیا اغلب در حال جنگ با فرانسه بود.
جنبش اصلاحات پروتستانی و تفرقه در کلیسای کاتولیک کشور و امپراتوری را هر چه بیشتر در باتلاق جنگهای مذهبی فرو برد و در نتیجه امپراتوری مجبور بود تا همیشه نظامیگری را در سراسر اروپا و مدیترانه گسترش دهد.
در قرن شانزدهم و زمانی که امپراتوری در اوج قدرت بود افسانه سیاه یا تبلیغات ضد اسپانیایی توسط مبلغانی از قدرتهای رقیب اروپایی به خصوص هلند و انگلستانِ پروتستان رواج یافت. مبلغان ضد وضعیت اخلاقی امپراتوری و اسپانیاییها تبلیغ میکردند. تبلیغات آنها در مورد میزان تفتیش عقاید و همچنین چگونگی رفتار اسپانیاییها با بومیان آمریکا، غیر کاتولیکها و یهودیان بیشتر اغراقآمیز و گاهی دروغ بود.
در میانه قرن هفدهم و در حالی بیماری و جنگ اروپا را فرا گرفته بود، هابسبورگهای اسپانیایی قاره را در دام جنگها و اختلافات مذهبی سیاسی انداختند. این درگیریها اقتصاد را از پایه و بن ویران کرد و باعث جنگهای استقلال خواهانه شد با وجود این امپراتوری دربرابر این جریانات جدایی خواه مقاوت میکرد اما در نهایت امپراتوری مجبور شد تا جدایی پرتغال و هلند را به رسمیت بشناسد. این وضعیت منجر به جنگ سیساله در اروپا شد. در نیمه دوم قرن هفدهم اسپانیا وارد یک سیر نزولی نسبی شد و بخشهایی از قلمرویش در فرانسه و هلند را از دست داد گرچه کشورگشایی اسپانیاییها در قارههای دیگر ادامه داشت و این روند تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد.
سیر نزولی اسپانیا در سالهای آغازین قرن هجدهم با افزایش رقابت و ستیز بر سر تخت سلطنت به اوج خود رسید و جنگهای جانشینی اسپانیا به وقوع پیوست. جنگهای جانشینی اسپانیا درگیریهای گسترده بینالمللی بود که با ضد و خوردهای داخلی در آمیخته بود. پادشاهی اسپانیا تاوان سنگینی به خاطر این جنگها پرداخت و قلمروی اروپایی خود و ابر قدرتیاش در این قاره را دست داد.در پی این جنگ دودمان جدیدی با رگ و ریشه فرانسوی قدرت را در اسپانیا به دست گرفتند. کشور واقعی اسپانیا زمانی تشکیل شد که نخستین پادشاه بوربون فیلیپ پنجم پادشاهی های کاستیل و آراگون را با هم یکپارچه کرد و بسیاری از قوانین و مقررات محلی قدیمی را بر انداخت.
در قرن هجدهم وضعیت امپراتوری کم کم بهبود یافت. خاندان جدید حاکم یعنی دودمان بوربون نظام جدید مدرنیزه کردن دولت و اقتصاد را پیاده کرد. جنبشهای روشنگری در میان برخی از نخبگان دربار و خاندان پادشاهی رسوخ کرد. کمکهای نظامی به شورشیان در مستعمرات بریتانیا در جنگ انقلاب آمریکا وجه بینالمللی کشور را بهبود بخشید.
حکمرانی ناپلئون، خیزشها و سرنگونی امپراتوری ناپلئون
در سال ۱۷۲۳ (۱۱۷۲) اسپانیا وارد جنگی علیه انقلابیان فرانسوی شد. اسپانیا در میدان نبرد شکست خورد و در سال ۱۷۹۵ (۱۱۷۴) صلح با فرانسه برقرار شد. در سال ۱۸۰۷ (۱۱۸۶) طی یک پیماننامه مخفی بین اسپانیا و ناپلئون بناپارت اسپانیا به پرتغال و بریتانیا اعلان جنگ داد. سربازان ناپلئون برای جنگ با پرتغال وارد اسپانیا شدند و تمام استحکامات نظامی را تصرف کردند. پادشاه اسپانیا به نفع برادر ناپلئون ژوزف ناپلئون استعفا داد. اسپانیایی ها به ژوزف ناپلئون به عنوان پادشاه دست نشانده نگاه میکردند.
خیزش ۲ می ۱۸۰۸ (۱۲ اردیبهشت ۱۱۸۷) یکی از چندین قیام علیه رژیم ناپلئونی در اسپانیا بود. این شورشها نقطه آغاز جنگ خونین شبه جزیره علیه رژیم ناپلئون بود.ناپلئون مجبور شد شخصاً دخالت کند. او جندین ارتش اسپانیایی را شکست داد و انگلیسی ها ار مجبور به عقبنشینی کرد. گرچه اقدامات نظامی بیشتر از سوی نیروهای اسپانیایی، انگلیسی و پرتغالی و تهاجم مرگبار ناپلئون به روسیه منجر به خروج ارتش امپراتوری فرانسه از اسپانیا و بازگشت فردیناند هفتم شد.در خلال جنگ یک سازمان انقلابی به نام "کادیز کورتس" برای هماهنگ سازی مبارزات علیه رژیم ناپلئونی و آماده سازی یک قانون اساسی شکل گرفت. اعضای این سازمان از تمام اسپانیا بودند.در سال ۱۸۱۲ (۱۱۹۱) یک قانون اساسی تدوین شد اما پس از سرنگونی رژیم بناپارتی فردیناند هفتم پارلمان کورتس تدوینگر قانون اساسی را ملغی و حکومت پادشاهی مطلقه اعلام کرد. این رخدادها نقطه آغاز درگیری های سالهای بعد بین لیبرالها و محافظه کاران بود.
جنگهای دوران ناپلئون باعث بیثباتی و تفرقه سیاسی و همچنین نابودی اقتصاد اسپانیا شد. در بین این ناآرامی ها جنگهای استقلال خواهانه در مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا به وقوع پیوست و منجر به استقلال مستعمرات سابق اسپانیا در قاره آمریکا شد. شاه فردیناند هفتم تلاش کرد تا حرکات استقلالخواهانه را سرکوب کند اما نه تنها با مخالفتها در مستعمرات روبرو شد به در داخل اسپانیا نیز افسران لیبرال دست به شورش زدند. تا پایان سال ۱۸۲۶ (۱۲۰۴) از تمام مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکا تنها کوبا و پورتوریکو باقی ماند.
ادامه بی ثباتی و بحران اقتصادی در اسپانیا منجر به شکلگیری حرکات استقلالخواهانه در فیلیپین و کوبا شد. به این دنبال این مبارزات استقلال خواهانه ایالات متحده وارد مناقشه شد و جنگ آمریکا و اسپانیا در بهار ۱۸۹۸ (۱۲۷۷) به وقوع پیوست.
جنگ داخلی اسپانیا
با آغاز قرن جدید پیشرفتهایی در اسپانیا به وقوع پیوست. با این حال اسپانیا نسبت به سایر اروپاییان نقش کمرنگی در تقسیم آفریقا داشت. صحرای غربی، مراکش اسپانیا و گینه استوایی تنها مستعمرات اسپانیا در آفریقا بودند. شکستهای سنگین در طول جنگ ریف در مراکش اعتبار حکومت و شاهنشاهی را خدشه دار کرد. بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۱ (۱۳۰۲ تا ۱۳۱۰) ژنرال میگوئل پریمو ده ریورا بر اسپانیا حکومت کرد و پایان این دوره با آغاز جمهوری دوم اسپانیا همزمان شد. جمهوری به استانهای باسک، کاتالونیا و گالیسیا خود مختاری اعطا کرد و برای زنان حق رای قائل شد. جمهوری دوم به شدت تحت حکمرانی تندروهای چپگرا بود. در شرایطی که وضع اقتصادی بدتر میشد سیاست اسپانیا هر چه بیشتر به سمت تندروی و خشونت در حرکت بود.
جنگ داخلی اسپانیا ۱۷ ژوئیه ۱۹۳۶ (۲۶ تیر ۱۳۱۵) آغاز شد و به مدت سه سال بین نیروهای ملی گرا به رهبری فرانسیسکو فرانکو که توسط آلمان نازی و ایتالیای فاشیست پشتیبانی میشد در برابر جمهوری خواهان که توسط مکزیک، شوروی و گروهی مووم به "سپاه بینالمللی" پشتیبانیمی شدند، ادامه داشت. دولتهای غربی بنا به سیاست عدم مداخله از هیچ یک از طرفین حمایت نکردند. ژنرال فرانکو پیروز جنگ شد و حکومت دیکتاتوری خود آغاز کرد.
جنگ داخلی اسپانیا جنگ بی رحمانهای بود و طرفین درگیر اعمال سبوعانهای را انجام دادند. جنگ جان ۵۰۰۰۰۰ نفر را گرفت و نیم میلیون نفر دیگر را مستقیماً درگیر کرد.
اسپانیا در دوران فرانکو
اسپانیای فاشیست تحت حکمرانی فرانکو در قبال جنگ جهانی دوم بی طرف بود گرچه به قدرتهای محور تمایل داشت. تنها حزب قانونی در رژیم فرانکو حزب فالانژ یا اسپانیولا ترادیسیونالیستا ای د لاس خونس بود که در سال ۱۹۳۷ (۱۳۱۵) تشکیل شده بود؛ خط مشی این حزب تقابل با کمونیسم، کاتولیکگرایی و ملیگرایی بود. در سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۷) نام حزب به مویممیِنتو ناسیونال" به معنای حرکت ملی تغییر پیدا کرد.
پس از جنگ جهانی دوم اسپانیا از نظر سیاسی و اقتصادی در انزوا بود و در سازمان ملل متحد حضور نداشت. اما در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۳) در اوج جنگ سرد اوضاع تغییر پیدا کرد و اسپانیا عضو سازمان ملل متحد شد. در آن زمان اسپانیا اهمیت راهبردی برای حضور نظامی آمریکا در شبه جزیره ایبریا و حوزه دریای مدیترانه و در نتیجه تقابل با شوروی داشت. دهه ۶۰ میلادی اسپانیا شاهد رشد بی سابقه نرخ های افتصادی بود که از آن به عنوان معجزه اسپانیا یاد میشود.
اسپانیا پس از فرانکو
پس از مرگ فرانکو در نوامبر ۱۹۷۵ (آبان ۱۳۵۴)، بر طبق قانون خوآن کارلوس اول به عنوان پادشاه اسپانیا و رئیس دولت جانشین وی شد. با تصویب قانون اساسی جدید اسپانیا در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) و استقرار دموکراسی در اسپانیا، حکومت با ایجاد یک سازماندهی درونی بر پایه ایجاد بخشهای خودمختار قدرت بیشتری به مناطق و استانها اعطا کرد.
در باسک ملیگرایان میانهروی باسکی در کنار ملیگرایان تندرو به رهبری سازمان مسلح اتا به حیات خود ادامه دادند. این گروه در سال ۱۹۵۹ (۱۳۳۸) در دوران فرانکو تشکیل شده بود اما به اقدامات خشونتبار خود حتی پس از استقرار دموکراسی و اعطای خودمختاری به منطقه باسک ادامه داد.
در ۲۳ فوریه ۱۹۸۱ (۴ اسفند ۱۹۵۹)، عناصر شورشی نفوذی اتا در میان نیروهای امنیتی مجلس اسپانیا در تلاش برای تحمیل یک حکومت نظامی مجلس را تصرف کردند. شاه خوآن کارلوس اول شخصاً پیگیری مسئله را بر دوش گرفت و از طریق تلویزیون ملی کودتاچیان را وادار به تسلیم کرد.
در ۳۰ مه ۱۹۸۲ (۹ خرداد ۱۳۶۱) در پی برگزاری یک همهپرسی اسپانیا به ناتو پیوست. در همان سال با پیروزی حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا نخستین حزب چپ در ۴۳ سال گذشته به قدرت رسید. در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۴) اسپانیا به اتحادیه اقتصادی اروپا پیوست که بعدها به اتحادیه اروپا تبدیل شد. در پی انتخابات عمومی سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۴) حزب کارگران سوسیالیست پس از ۱۴ سال حکومت شکست خورد و جای خود را به حزب مردم داد.
در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۰۲ (۱۱ دی ۱۳۸۰) دولت اسپانیا، یورو واحد پول شانزده کشور منطقه یورو را جانشین پزوتا کرد. در همان دوره اسپانیا شاهد رشد اقتصادی قوی، بالاتر از میانگین اتحادیه اروپا بود. در همان حال تحلیلگران اقتصادی هشدار می دادند که قیمت شگفت آور املاک و کسری تجارت خارجی بالا در اوج رونق احتمالاً منجر به فروپاشی وحشتناک اقتصادی کشور خواهد شد. این پیشبینیها درست بود و رکود اقتصادی ناشی از رکود در بخش مسکن در سال مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۹ کشور را فرا گرفت.در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) ترکیدن حباب مسکن منجر به بحران مالی در اسپانیا شد که تا سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) ادامه شد.
در صبح روز ۵ شنبه ۱۱ مارس ۲۰۰۴ (۲۱ اسفند ۱۳۸۲) و در اوج ساعات شلوغی شهر مادرید ده انفجار تروریستی در شبکه راه آهن مادرید بوقوع پیوست. سه سال بعد و طی تحقیق و برگزاری دادگاه مشخص شد این بمبگذاریها توسط گروه ستیزگر اسلامگرای محلی نزدیک به القاعده برنامه ریزی و اجرا شده بوده است.بر اثر این انفجار ۱۹۱ نفر کشته و ۱۸۰۰ نفر زخمی شدند.
در ابتدا انگشت اتهام به سوی گروه جدایی طلب باسک اتا دراز شد اما مدارک و شواهدی آشکار شد که دخالت اسلامگرایان را ثابت میکرد و چون انتخابات عمومی اسپانیا قرار بود سه روز بعد انجام شود خیلی زود مسائل امنیتی در صدر مجادلات بین دو حزب رقیب حزب مردم و حزب کارگران سوسیالیست قرار گرفت.در آن انتخابات حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا به رهبری خوزه لوئیز رودریگز ساپاترو با کسب اکثریت آرا پیروز شد و ساپاترو به عنوان نخست وزیر اسپانیا برگزیده شد.
جغرافیای اسپانیا
اسپانیا با داشتن ۵۰۵۹۹۲ کیلومتر مربع وسعت پنجاه و دومین کشور بزرگ جهان است. اسپانیا تقریباً ۴۷۰۰۰ کیلومتر مربع کوچکتر از فرانسه و ۸۱۰۰۰ کیلومتر مربع بزرگتر از ایالت کالیفرنیا آمریکا است. قله آتش فشانی تید که در نزدیکی شهر تنریف در جزایر قناری قرار دارد با ارتفاع ۳۷۱۸ متر بلندترین نقطه کشور اسپانیا میباشد.
اسپانیا بین مدار ۲۶ و ۴۴ درجه شمالی و نصفالنهار ۵ و ۱۹ درجه شرقی قرار دارد.
اسپانیا در غرب با پرتغال، در جنوب از طریق درونبومهایش در شمال آفریقا (سبته، ملیله و پنیون د ولس د لا گومرا) با مراکش و جبلالطارق (جز سرزمینهای آن سوی دریاهای بریتانیا می باشد)، در شمالغرب در راستای کوههای پیرنه با فرانسه و شاهزاده نشین آندورا هممرز میباشد.در امتداد کوههای پیرنه در ۱۶۰۰ متری مرز استان خرنای کاتالونیا شهر برونبوم ییویا درون خاک کشور فرانسه قرار دارد.
جزایر کشور اسپانیا :
جزایر اسپانیا شامل جزایر بالئاری در دریای مدیترانه و جزایر قناری در اقیانوس اطلس میباشد. افزون بر اینها شماری جزیره غیر مسکونی دیگر در سمت مدیترانهای تنگه جبلالطارق نیز متعلق به اسپانیا است از جمله جزایر چافاریناس، آلهوسماس و جزیره کوچک پرخیل. جزیره آلبوران که بین اسپانیا و شمال آفریقا قرار دارد نیز تحت حاکمیت اسپانیا میباشد. جزیره کوچک فاسان که در رودخانه بیداسوآ قرار دارد تحت حاکمیت مشترک اسپانیا و فرانسه اداره میشود.
کوهستانها و رودخانه های اسپانیا :
اسپانیا کشوری کوهستانی میباشد و فلاتها و رشته کوهای بلند درآن پوشیده است. افزون بر کوه های پیرنه رشته کوهای دیگری از جمله "کانتابریان"، "ایبریکو"، "سنترال"، "تولدو"، "سییرا مورنا" و "پنیبتیکو در اسپانیا وجود دارد. بلندترین نقطه سرزمین اصلی اسپانیا و شبه جزیره ایبریا قله مولهاسن با ارتفاع ۳۴۷۸ متر میباشد که در رشته کوه های سییرا نوادا قرار دارد. البته بلندترین نقطه کشور اسپانیا در مجموع قله آتشفشانی تید واقع در جزایر قناری میباشد. بزرگترین فلات اسپانیا مستا سنترال نام دارد که در قلب اسپانیا واقع شده است.
چندین رودخانه بزرگ در اسپانیا وجود دارد از جمله رودخانه های تاقوس، ایبرو، دورو، گوادیانا و گوادالکیویر. در طول ساحل دشتهای آبرفتی وجود دارد که بزرگترین آن دشت آبرفتی گوادالکیویر واقع در اندلس میباشد.
آب و هوای کشور اسپانیا :
بر اساس ویژگی های جغرافیایی سه اقلیم در اسپانیا وجود دارد:
- اقلیم مدیترانهای با تابستانهای گرم و خشک. بر طبق ردهبندی اقلیمی کوپن در صوزت از این نوع اقلیم بر ایبریا حکمفرماست: Csa و Csb.
- اقلیم نیمهخشک که در ربع جنوبشرقی کشور به ویِژه در منطقه مورسیا و در دره ایبرو وجود دارد و برخلاف اقیلم مدیترانهای فصل خشک پس از زمستان نیز ادامه دارد.
- اقلیم اقیانوسی در شمال اسپانیا به ویژه در منطقه استان باسک، آستوریاس، کانتابریا و بخشی از گالیسیا حمکفرماست. برخلاف اقلیم مدیترانهای در اقلیم اقیانوسی دما در زمستان و تابستان تحت تاثیر اقیانوس تغییر میکند و هیچ فصل خشکی وجود ندارد.
افزون بر این اقلیمهای اصلی زیر اقلیمهای دیگری نیز وجود دارد مانند اقلیم آلپی در پیرنه و سییرا نوادا و اقلیم نیمهگرمسیری در جزایر قناری.
حکومت اسپانیا :
قانون اساسی ۱۹۷۸ اوج دموکراسی در اسپانیا است. تاریخ تدوین قانون اساسی در این کشور به قانون اساسی ۱۸۱۲ باز میگردد. پس از مرگ ژنرال فرانکو پادشاه خوان کارلوس برای تسریع روند اصلاحات نخست وزیر دوران فرانکو کارلوس آریاس ناوارو را برکنار و سیاستمدار اصلاحطلب آدولفو سوارز را جانشین او کرد. پس از برگزاری انتخابات عمومی سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) و در نتیجه آن پارلمان قانون اساسی (پارلمانی که اختیار تدوین قانون اساسی را دارد) با هدف آمادهسازی و تصویب قانون اساسی جدید تشکیل شد.پس از انجام همهپرسی در ۶ دسامبر ۱۹۷۸ (۱۵ آذر ۱۳۵۷)، ۸۸٪ رایدهندگان به قانون اساسی جدید رای دادند.
اعلیحضرت خوآن کارلوس اول، پادشاه اسپانیا و علیاحضرت سوفیا، ملکه اسپانیا.
بر طبق این قانون اساسی اسپانیای امروز شامل ۱۷ بخش خودمختار و دو شهر خودمختار با درجههای گوناگونی از خودمختاری میباشد با این حال این قانون اساسی، اسپانیا را صراحتاً کشوری متحد و غیر قابل تقسیم میداند. همچنین بر طبق قانونی اساسی اسپانیا هیچ دینی در این کشور رسمی نیست و همه مردم در اعمال و باورهای دینی خود آزادند.
اجزایهای حکومت اسپانیا :
اسپانیا یک پادشاهی مشروطه میباشد که در آن سلطنت موروثی است و دارای دو مجلس قانونگذاری است. به مجموع قوه قانونگذاری اسپانیا یعنی هر دو مجلس "شورای عالی" یا "کورتس خنرالس" گفته میشود. قوه مجریه شامل شورای وزیران به سرپرستی نخست وزیر میباشد. نخست وزیر اسپانیا توسط پادشاه و با تایید کنگره نمایندگان (معادل مجلس نمایندگان) پس از انتخابات مجلس انتخاب منصوب میگردد. پادشاه فردی را برای نخست وزیری به کنگره نمایندگان معرفی می کند که توسط حزب دارای اکثریت در کنگره پیشنهاد شده باشد.
قوه قانونگذاری شامل کنگره نمایندگان با ۳۵۰ عضو و مجلس سنا با ۲۵۹ عضو میباشد که هر دو به انتخاب مردم به مدت چهار سال فعالیت میکنند به جز ۵۱ عضو مجلس سنا توسط مجلسهای منطقهای بخشهای خودمختار منصوب میشوند.
-
رئیس حکومت
- پادشاه خوآن کارلوس اول، از ۲۲ دسامبر ۱۹۷۵ (۱ دی ۱۳۵۴)
-
رئیس دولت
-
نخست وزیر اسپانیا: ماریانو راخوی بری، ۲۰ نوابر ۲۰۱۱ (۲۹ آبان ۱۳۹۰) انتخاب شد.
- معاون اول نخست وزیر و وزیر دفتر نخست وزیر: سورایا سائنس د سانتا ماریا.
-
نخست وزیر اسپانیا: ماریانو راخوی بری، ۲۰ نوابر ۲۰۱۱ (۲۹ آبان ۱۳۹۰) انتخاب شد.
-
کابینه
- شورای وزیران، توسط نخست وزیر تعیین میشود.
اسپانیا یکی تمرکززدایی شده ترین کشورهای اروپایی است. تمام بخشهای خودمختار در اسپانیا دارای مجلس منتخب مستقل، دولت و ادارت دولتی مستقل، بودجه مستقل، نظام آموزشی و بهداشتی مستقل میباشند. بر افزون بر اینها باسک و ناوارا دارای نظام مالی مستقل خود هستند. در بخشهای خودمختار کاتالونیا و باسک نیروی پلیس محلی جانشین پلیس ملی شده است.
تقسیمات کشوری اسپانیا :
اسپانیا ۱۷ بخش خودمختار و دو شهر خودمختار دارد که هر دو گروه بالاترین درجه تقسیمات کشوری محسوب میشوند. از سوی دیگر کشور اسپانیا به ۵۰ استان نیز تقسیم شده است که به این ترتیب هر کدام از بخشهای خودمختار خود به یک یا چند استان تقسیم گردیدهاند. علاوه بر این هر استان به تعدادی شهرستان تقسیم شده است.
روابط خارجی
پس از مرگ فرانکو درسال ۱۹۷۵ (۱۳۵۴) و بازگشت اسپانیا به دموکراسی سیاست خارجی این کشور دچار تغییر شد و انزوای سیاسی دوران فرانکو جای خود را به گسترش دیپلماسی داد. در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) اسپانیا به اتحادیه اقتصادی اروپا پیوست و با کشورهای غربی وارد نعاملات امنیتی شد.
اسپانیا به عنوان یکی از اعضای ناتو در فعالیتهای امنیتی چند جانبه ببنالمللی شرکت داشته است. عضویت این کشور در اتحادیه اروپا یکی مهمترین بخشهای سیاست خارجی اسپانیاست. حتی در مواجه با بسیاری از بحرانهای فراروی کشورهای اروپای غربی، اسپانیا ترجیح داده است تا اقداماتش را با سازوکارهای سیاسی اتحادیه اروپا هماهنگ کند.
اسپانیا روابط ویژه خود را با فیلیپین و کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی حفظ کرده است. سیاست روابط خارجی اسپانیا با این کشورها بر پایه ایجاد و تفویت یک جامعه ایبری-لاتین و تقویت روابط زبانی، فرهنگی، بازرگانی و تاریخی بین شبهجزیره ایبریا و کشورهای آمریکای لاتین استوار است.
مناقشات ارضی اسپانیا :
اسپانیا مدعی مالکیت بر جبل طارق است در حالی که این منطقه یکی از سرزمینهای آن سوی دریاهای بریتانیا محسوب میشود. در سال ۱۷۰۴ (۱۰۸۳) در خلال جنگهای جانشینی اسپانیا این شهر به دست نیروهای هلندی انگلیسی که برای کارل ششم، امپراتور مقدس روم میجنگیدند، تسخیر شد.
وضعیت قانونی این منطقه در سال ۱۷۱۳ (۱۰۹۲) در پیماننامه اوترخت مشخص شد و طبق آن اسپانیا برای همیشه جبل طارق را به پادشاهی بریتانیا واگذار کرد. از دهه ۱۹۴۰ میلادی اسانیا خواستار بازپسگیری این منطقه شده است. بیشتر مردم جبل طارق مخالف پیوستن به اسپانیا یا حاکمیت مشترک دو کشور هستند. سازمان ملل طی قطعنامههایی از دو کشور اسپانیا و بریتانیا خواسته است تا با انجام مذاکرع به توافق برسند.
جزایر ساواگه منطقه دیگری است که مورد ادعای اسپانیا میباشد. این جزایر جز خاک پرتغال مییاشد و این کشور ادعای همسایه خود اسپانیا را بر جزایر ساواگه بی اساس میداند. بر طبق ادعای اسپانیاییها ساواگه مجموعهای از صخرهها است و جزیره محسوب نمیشود پس هیچ آب سرزمینیای برای پرتغال دراین منطقه وجود ندارد. در ژوئیه ۲۰۱۳ اسپانیا طی نامهای این نظر خود را به اطلاع سازمان ملل رساند.
اسپانیا مدعی حاکمیت بر جزیره کوچک و خالی از سکنه پرخیل نیز میباشد. پرخیل در ۲۵۰ متری ساحل مراکش، ۸ کیلومتری سبته و ۱۳ کیلومتری سرزمین اصلی اسپانیا قرار دارد. در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) اختلاف اسپانیا با مراکش بر سر حاکمیت بر این جزیره منجر به حادثهای مسلحانه شد که با توافق طرفین به ادامه وضع موجود فیصله یافت. این جزیره هم اکنون کاملاً خالی از سکنه است و پرچم هیچ کشوری در آن دیده نمیشود.
مناطقی از خاک اسپانیا نیز مورد ادعای سایر کشورهاست. مراکش مدعی بر حاکمیت خود بر دو جزیره سبته و ملیله است و پرتغال حاکمیت اسپانیا بر شهر اولیونزا را به رسمیت نمیشناسد.
نیروهای مسلح اسپانیا :
نیروهای نظامی اسپانیا (به اسپانیایی: Fuerzas Armadas Españolas) شامل نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی میباشد. نیروهای نظامی اسپانیا تحت فرمان فرماندهی کل قوا پادشاه خوان کارلوس اول میباشند.
اقتصاد اسپانیا :
اقتصاد سرمایهداریِ مختلط اسپانیا سیزدهمین اقتصاد بزرگ جهان، پنجمین اقتصاد بزرگ اتحادیه اروپا و چهارمین اقتصاد بزرگ منطقه یورو میباشد.
در آغاز دهه ۱۹۹۰ برخی شرکتهای اسپانیایی به شرکتهایی چند ملیتی تبدیل شدند. بیشتر فعالیت این شرکتها در حوزه کشورهای آمریکای لاتین بود. هم اکنون نیز اسپانیا پس از آمریکا بزرگترین سرمایهگذار خارجی در آمریکای لاتین محسوب میشود. برخی دیگر از شرکتهای اسپانیایی حوزه فعالیت خود را به آسیا و کشورهای هند و چین نیز گسترش دادهاند. این گسترش جهانی برای اسپانیا برتری رقابتی در برابر دیگر همسایههای اروپایی محسوب میشود. دلیل این امر ممکن است در درجه اول تمایل به زبان و فرهنگ اسپانیایی در آسیا و آفریقا و همچنین وجود فرهنگ مشارکتی که ریسک کردن در بازارهای ناپایدار را به اسپانیایی ها یاد داد باشد.
پس گذشت دوره بحران اقتصادی در اوایل دهه ۱۹۹۰ اسپانیا شاهد رشد اقتصادی خوبی بود. این رشد اقتصاد بالا به دولت کمک کرد تا بدهیهای خارجیاش را کاهش دهد و همچنین باعث شد نرخ بیکاری در این کشور به طور قابل توجهی کاهش یابد. در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) اسپانیا در شرایطی به منطقه یورو پیوست که بودجه دولت متعادل و نرخ تورم تحت کنترل بود.
پیش آغاز بحران شدید اقتصادی اخیر دولت نخست وزیر پیشین خوزه ماریا اسنار در الحاق اسپانیا به کشورهای پایهگذار یورو موفق بود. نرخ بیکاری در اکتبر ۲۰۰۶ برابر با ۶/۷٪ بود که در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی و در مقایسه با نرخ بیکاری در اوایل دهه ۱۹۹۰ (حدود ۲۰٪) نرخ پایینی محسوب میشد. نقاط ضعف همیشگی اقتصاد اسپانیا تورم بالا[۴۷]، وجود یک بازار سیاه وسیع و نظام آموزشی ضعیف (که بر اساس گزارشهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه یکی از ضعیفترین نظامهای آموزشی در میان کشورهای توسعه یافته میباشد) هستند.
شرکتهای اسپانیایی در زمینههای گوناگونی فعال هستند. مهمترین آنها عبارتند از ایبردرولا که یکی از بزرگترین شرکت فعال در زمینه انرژیهای برگشت پذیر میباشد.؛ شرکتهای تلفونیکاٰ، ابنگوا، موندراگون، مویستار، هیسدسات، ایندرا که در زمینه فناوری ارتباطات متخصص هستند؛ شرکتهای کونستروکسیونس ای اوکسیلیار د فروکاریلس و تالگو که در صنعت راه آهن و ترابری ریلی فعالند؛ شرکتهای نساجی مانند ایندیتکس، شرکتهای پتروشیمی مانند رپسول و شرکتهای فعال در زمینه ساخت زیربناها مانند فروویال، آکسیونا، گروه آسیاس، اوبراسکون هارته لاین و فومنتو د کونستروکسیونس ای کونتراتس؛ با ذکر این نکته که ۶۰ درصد شرکتهای بینالمللی فعال در زمینه زیربناهای حمل و نقل اسپانیایی هستند.
کیفیت زندگی مردم اسپانیا :
بر اساس پژوهشهای انجام شده در سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) اسپانیا از نظر کیفیت زندگی پس از کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، بریتانیا و کره جنوبی در بین ده کشور نخست جهان قرار دارد.
در سالهای اخیر بیکاری به بزرگترین نگرانی جامعه اسپانیا تبدیل شده است. نرخ بیکاری در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ (۱۳۸۵ و ۱۳۸۶) ۸٪ بود که پس از بحران مالی به ۲۰٪ در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) و ۲۵٪ (۵۶٪ در بین جوانان) در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) رسید.
کشاورزی اسپانیا :
زمینهای کشاورزی به دو روش کلی مورد بهره برداری قرار گرفتهاند. زمینهایی که با تکیه بر کشت بدون آبیاری و تنها بوسیله بارندگی به عنوان منبع آب مورد استفاده قرار میگیرند که این زمینها ۸۵٪ کل زمینهای زیر کشت را تشکیل میدهد. مناطق مرطوب شمال و شمالغرب تحت این روش مورد بهره برداری قرار میگیرند. مناطق حاصلخیزتر به روش کشت با آبیاری مورد استفاده قرار میگیرند که تا سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵) ۳ میلیون هکتار از مساحت کشور را پوشانده بودند که دولت امیدوار است که سطح زیر کشت به روش دو برابر شود. یکی از مناطق قابل توجه از نظر گسترش کشاورزی استان آلمریا میباشد - یکی از خشکترین و متروکترین استانهای اسپانیا - که محصولات زمستانی متنوعی شامل میوه و سبزیجات را به اروپا صادر میکند.
با وجود این که ۱۷٪ سطح زیر کشت زمینهای کشاورزی در اسپانیا به روش آبیاری مورد استفاده قرار می گیرند اما ۴۰ تا ۴۵ درصد ارزش خالص کل محصولات و ۵۰ درصد حجم کل صادرات مربوط به این بخش از کشاورزی است. بیش از نیمی از مساحت زیر کشت در این بخش به ذرت، درختان میوه و ترهبار اختصاص دارد. دیگر محصولات شامل انگور، پنبه، چغندر قند، سیب زمینی، حبوبات، زیتون، انبه، توت فرنگی، گوجه فرنگی و علوفه دام میباشد.
گردشگری کشور اسپانیا :
در طول چهار دهه گذشته صنعت گردشگری اسپانیا بسیار پیشرفت کرده است به طوری که به دومین صنعت گردشگری بزرگ دنیا بدل شده است و در سال ۲۰۰۶ ارزش آن حدود ۴۰ میلیارد یورو برابر با ۵٪ تولید ناخالص داخلی کشور بوده است.امروزه اقلیم، آثار تاریخی و فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و امکانات رفاهی اسپانیا باعث شده تا گردشگری به یکی از صنایع اصلی و همچنین منبع درامد و اشتغال ثابت برای این کشور بدل شود. سازوکار رتبهبندی هتلها و اقامتگاهها در اسپانیا بسیار سختگیرانهتر از دیگر کشورهای اروپایی است و به همین دلیل هتلهای اسپانیایی سطح بالاتر و گرانتر از دیگر کشورهای اروپایی است.
جمعیتشناسی اسپانیا :
در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) جمعیت اسپانیا رسماً به ۴۶ میلیون نفر رسید.تراکم جمعیت اسپانیا ۹۱ نفر در هر کیلومتر مربع میباشد که از بیشتر کشورهای اروپای غربی کمتر است. پراکنش جمعیت اسپانیا بسیار نابرابر میباشد. به جز مادرید و حومه آن بیشتر جمعیت در مناطق ساحلی زندگی میکنند. جمعیت اسپانیا در سال ۱۹۰۰ (۱۲۷۸) برابر با ۱۸ میلیون نفر بود که تاکنون دو برابر شده است. بیشتر رشد جمعیت مربوط به دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ است. در ۱۹۸۰ نرخ تولد رو به کاهش گذاشت و نرخ رشد جمعیت نیز کاهش یافت اما جمعیت باز هم رو به فزونی نهاد که دلیل آن بازگشت اسپانیاییهایی بود که در دهه ۱۹۷۰ به دیگر کشورهای اروپایی مهاجرت کرده بودند. در سالهای اخیر نیز با وجود کاهش نرخ تولد به دلیل ورود خیل عظیم مهاجران که هم اکنون ۱۲٪ جمعیت را تشکیل میدهند؛ جمعیت رو به فزونی بوده است. بیشتر مهاجران ساکن در اسپانیا اهل آمریکای لاتین (۳۹٪)، آفریقای شمالی (۱۶٪)، اروپای شرقی (۱۵٪) و آفریقای سیاه هستند. در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۳) دولت اسپانیا با اجرای طرح سه ماهه عفو عمومی به عده مشخصی از افراد بیگانه فاقد مدرک، اقامت قانونی اعطا کرد.
در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) به ۸۴۱۷۰ نفر دز اسپانیا تابعیت داده شد که بیشتر آنها اهل اکوادور، کلمبیا و مراکش بودند. بخش قابل ملاحضهای از اتباع خارجی ساکن در اسپانیا از دیگر کشورهای غربی و مرکزی اروپا آمدهاند و بیشتر آنها بریتانیایی، فرانسوی، آلمانی، هلندی و نروژی هستند و بیشتر در مناطق ساحلی مدیترانه و جزایر بالئاری به گذران دوره بازنشتگی مشغول هستند.
جمعیت قابل توجهی از اسپانیاییتبارها در سایر نقاط جهان به ویژه در آمریکای لاتین زندگی میکنند. با آغاز قرن پانزدهم جمعیت زیادی از ایبریاییها وارد آمریکای لاتین شدند. امروزه بیشتر سفیدپوستان آمریکای لاتین ریشهای از اسپانیا و پرتغال دارند.
شهرهای بزرگ اسپانیا :
۱ | مادرید | مادرید | ۳٬۲۳۳٬۵۲۷ | ۱۱ | آلیکانته | والنسیا | ۳۳۴٬۶۷۸ |
والنسیا
|
۲ | بارسلونا | کاتالونیا | ۱٬۶۲۰٬۹۴۳ | ۱۲ | کوردوبا | اندلس | ۳۲۸٬۸۴۱ | |
۳ | والنسیا | والنسیا | ۷۹۷٬۰۲۸ | ۱۳ | وایادولید | کاستیا و لئون | ۳۱۱٬۵۰۱ | |
۴ | سویا | اندلس | ۷۰۲٬۳۵۵ | ۱۴ | ویگو | گالیسیا | ۲۹۷٬۷۳۳ | |
۵ | ساراگوسا | آراگون | ۶۷۹٬۶۲۴ | ۱۵ | خیخن | آستوریاس | ۲۷۷٬۵۵۴ | |
۶ | مالاگا | اندلس | ۵۶۷٬۴۳۳ | ۱۶ | لهوسپیتالت د یوبرگات | کاتالونیا | ۲۵۷٬۰۵۷ | |
۷ | مورسیا | مورسیا | ۴۴۱٬۳۵۴ | ۱۷ | لاکرونیا | گالیسیا | ۲۴۶٬۱۴۶ | |
۸ | پالما د مایورکا | جزایر بالئاری | ۴۰۷٬۶۴۸ | ۱۸ | ویتوریا | باسک | ۲۴۲٬۲۲۳ | |
۹ | لاس پالماس | جزایر قناری | ۳۸۲٬۲۹۶ | ۱۹ | گرانادا | اندلس | ۲۳۹٬۰۱۷ | |
۱۰ | بیلبائو | باسک |
زبان مردم اسپانیا :
اسپانیا کشوری چندزبانه است. بر طبق قانون اساسی اسپانیا از حقوق انسانی، فرهنگ، رسوم و زبان تمام مردم اسپانیا محافظت خواهد کرد.
اسپانیایی یا اسپانیولی (در قانون اساسی به نام کاستیلی ذکر شده است) زبان رسمی تمام کشور به حساب میآید و طبق قانون وظیفه و حق هر اسپانیایی است که این زبان را بیاموزد. بر طبق قانون اساسی تمام زبانهای دیگر اسپانیا نیز در مناطقی به کار برده میشوند رسمی به حساب میآیند.
دیگر زبانهای رسمی در اسپانیا عبارتند از:
- زبان باسکی در باسک و ناوارا؛
- زبان کاتالان در کاتالونیا و والنسیا که در والنسیا گونه متمایزی از کاتالانی یعنی گویش والنسیایی به رسمیت شناخته شده است؛
- زبان گالیسی در گالیسیا
از نظر درصد گویشوران زبان باسکی ۲٪، کاتالانی و والنسیایی ۱۷٪ و گالیسی ۷٪ کار برد دارد.
در کاتالونیا یک لهجه محلی از زبان اکسیتان به نام آرانسی از سال ۲۰۰۶ به رسمیت شناخته شده است که فقط ۶۷۰۰ گویشور دارد. شهر اسپانیایی ملیله در شمال آفریقا زبان ریفیان توسط بخش قابل توجهی از ساکنان به کار برده میشود.
دین مردم اسپانیا :
مسیحیت کاتولیک به مدت طولانی دین اصلی اسپانیا بود. اما بر طبق قانون دیگر هیچ دینی جایگاه رسمی در قانون ندارد. با این وجود مذهب کاتولیک تنها مذهبی است که به طور رسمی آموزش داده میشود. بر اساس مطالعات مرکز پژوهشهای جامعهشناسی اسپانیا ۷۱٪ از مردم این کشور خود را مسیحی کاتولیک معرفی میکنند. همچنین ۲۴٪ مردم بیدین هستند (۹/۴٪ نیز هیچ اعتقاد به وجود خدا ندارند) و سایر مذاهب نیز ۲/۷٪ از جمعیت را تشکیل میدهند. بیشتر اسپانیاییها به طور منظم در مراسمهای مذهبی شرکت نمیکنند. پژوهشی در این باره نشان میدهد که ۵۹٪ کسانی که خود را مذهبی میدانند به ندرت به کلیسا میروند، ۱۵٪ در طول یک سال تنها چند بار به کلیسا میروند، ۸٪ آنها چند روز در ماه و ۱۴٪ دیگر هر یکشنبه یا چند بار در هفته در کلیسا حاضر میشوند.
در مجموع ۲۲٪ از تمام جمعیت اسپانیا دست کم یکبار در ماه در مراسمهای مذهبی شرکت میجویند. این نشاندهنده تمایل هر چه بیشتر جامعه اسپانیایی به سمت سکولاریسم در چند دهه گذشته است. هر چند ورود مهاجران از آمریکای لاتین که به مسیحیت به شدت مقید هستند به احیای کلیسای کاتولیک کمک کرده است.
دیگر مذاهب مسیحیت نیز پیروانی دارند. کلیسای پروتستان دارای ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ عضو میباشد. شاهدان یهوه دارای ۱۰۵٬۰۰۰ پیرو، کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخر الزمان دارای ۴۶٬۰۰۰ پیرو میباشند. بر اساس مطالعه انجام شده توسط اتحادیه جوامع اسلامی اسپانیا ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ نفر با پیشزمینه مسلمان در اسپانیا ساکن هستند که ۳ تا ۴٪ جمعیت را تشکیل میدهند. بخش عظیمی از آنها را مهاجرانی از مراکش و سایر کشورهای آفریقایی تشکیل میدهند. بیش از ۵۱۴٬۰۰۰ نفر از آنها دارای تابعیت اسپانیایی هستند.موج جدید مهاجرت به اسپانیا باعث افزایش شمار جمعیت هندوها، بوداییها، سیکها و مسلمانان شده است. پس از اخراج مسلمانان از اسپانیا در سال ۱۴۹۲ مسلمانان برای قرنها در اسپانیا حضور نداشتند. در اواخر قرن نوزدهم و پس از ورود استعمارگران اسپانیایی به شمال غرب آفریقا به شماری از ساکنان مسلمان مراکش و صحرای غربی تابعبت اسپانیایی اعطا شد. در سالهای اخیر ورود مهاجرانی از مراکش و الجزایر باعث افزایش حمعیت مسلمانان شده است.
یهودیان پس از اخراجشان در سال ۱۴۹۲ تا قرن نوزدهم در اسپانیا حضور نداشتند. در قرن نوزدهم به یهودیان اجازه اقامت داده شد. هم اکنون ۶۲٬۰۰۰ نفر معادل ۰/۱۴٪ از جمعیت یهودی هستند. یبشتر آنها در طول قرن اخیر وارد اسپانیا شدهاند اما برخی از آنها نوادگان یهودیان قدیمی اسپانیایی هستند. بر طبق برخی براوردها تقریباً ۸۰٬۰۰۰ یهودی پیش از تفتیش عقاید در اسپانیا زندگی میکردند.
فرهنگ کشور اسپانیا :
از نظر فرهنگی اسپانیا یک کشور غربی است. به خاطر وجود جنبههای قدرتمندی از میراث فرهنگی روم در تمام زوایای زندگی اسپانیاییها، اسپانیا کشوری لاتین به حساب میاید. با این حال فرهنگی اسپانیایی به خاطر تاریخ و قدمت طولانی این کشور از جنبههای گوناگون از هنر گرفته تا کشاورزی تا آشپزی و موسیقی تحت تاثیر دیگر کشورهای اروپایی و کشورهای مدیترانهای بوده است. ۴۴ مکان تاریخی و فرهنگی در اسپانیا در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند. اسپانیا از نظر تعداد میراث فرهنگی مورد حمایت یونسکو پس از ایتالیا و چین در رده سوم جهان قرار دارد.
- ادبیات اسپانیا
- آندره سگوویا
- فلامنکو