loading...
7ses
hamedsabouri بازدید : 1380 چهارشنبه 11 دی 1392 نظرات (0)
استاد رامبد صدیف متولد 1318 در شهر اردبیل می باشند.
 
 
 
 
توضیحات کامل زندگینامه و آثار استاد صدیف در ادامه مطلب
 
 
دانلود قطعه ای از استاد صدیف در دستگاه چهارگاه
 
 
آثار استاد رامبد سودیف :
 

از آثار ضبط شده او آلبوم ترجیع بند در چهارگاه با همراهی سنتور مجید کیانی، مثنوی بیات ترک در برنامه چکاوک و ضبط‌های خصوصی با جلیل شهناز، پرویز یاحقی و دیگران است.

 

زندگینامه ی صدیف رامبد :


صدیف رامبد، که با عنوان رامبد صدیف هم شهرت یافته‌ است،خواننده آواز و ردیف‌دان در سال 1314 در شهراردبیل به دنیا آمد.

از نه سالگی به دلیل علاقه‌مندی و استعداد خدادادی به سراغ خواندن رفت و آواز‌ها و تعزیه‌خوانی را نزد یکی از دوستان پدرش آموخت.
سپس و در سن 12 سالگی با معرفی استاد حسین یاحقی ،ردیف‍‌‌‌‌‌ دان و نوازنده کمانچه و ویلن ایرانی، به محضر سلیمان‌خان امیرقاسمی (سلیم‌خان) راه یافت و نزدیک به 15 سال از این شیوه آوازی نسبتا منحصر به فرد ظرایف و دقایق آوازی و شیوه‌های درست‌آوازخوانی را فرا گرفت.

صدیف برای تکمیل سایر شیوه‌های آوازخوانی با معرفی زنده‌یاد ابراهیم‌خان بوذری، از شاگردان نامدار مرحوم اقبال آذر ،‌به محضر اقبال‌ آذر راه یافت و در کنار آن با معرفی استاد محمود کریمی نزد عبدالله‌خان دوامی رفت و ردیف آوازی را نزد او هم فرا گرفت.

صدیف خواننده‌ای کم کار است و تقریبا تا سن 54 سالگی(1368) هیچ اجرایی از او شنیده نشده است. اگر چه برخی اجراهای خصوصی از او با هنرمندانی چون جلیل شهناز و پرویز یاحقی در دست است که شاید جز آقای صدیف کمتر کسی از آنها نشانی دارد. شاید تنها اجرایی که از او قبل از این تاریخ وجود د ارد و در برنامه چکاوک رادیو برای نخستین بار پخش شد،‌مثنوی بیات‌ترکی است که او خوانده که صدای پرهیمنه و سبک ویژه خواندن او را که یاد آور آوازخوانان نامی دوره قاجار است به یاد می‌آورد. این مثنوی با شعر آغازین مولانا در کتاب مثنوی معنوی آغاز می‌شود.

بشنو از نی‌چون شکایت می‌کند
از جدایی‌ها حکایت می‌کند.

سال 1368 صدیف به همراه مجید کیانی نخستین کنسرت رسمی خود را در تالار وحدت به صحنه برد. اجرایی با عنوان ترجیع‌بند، که مرکب‌خوانی در دستگاه چهارگاه بوده است. اهل موسیقی وکارشناسان آواز این اجرا را از جمله شاخص‌ترین اجراهای دستگاه چهارگاه در تاریخ موسیقی ایرانی به حساب آورده‌اند که چه از منظر بار تکنیکی و نیز محتوایی که خواننده ارائه داده است، آوازی منحصر به فرد به شمار می‌آید.

پس از آن، صدیف به برگزاری کنسرت هایی در ایران و خارج از ایران پرداخت که از جمله‌ آنها می‌توان به کنسرت او با داریوش طلایی در آواز اصفهان در تالار وحدت و کنسرت مرصع‌خوانی در فرهنگسرای نیاوران در سال 82 اشاره کرد.

صدیف خود در گفت‌وگویی با روزنامه همشهری‌ مرصع خوانی را ترکیبی از دو شیوه بداهه‌خوانی و مرکب‌خوانی دانست.

دانلود قطعه ای از استاد صدیف در دستگاه چهارگاه
 

 

 
 
گفت وگو با رامبد صديف
 
مرصع خواني شيوه متعالي اجراي آواز ايراني
 
016040.jpg
 

گفت وگو: عليرضا پوراميد
درآمد: سه بخش زيبا از مجموعه هنرهاي گرانسنگ و ريشه دار ايراني، همواره توجه برانگيز اهل هنر و ادب بوده است. ترصيع در ادبيات و شعر، مرصع كاري در جواهرسازي و مرصع خواني در آواز.
ترصيع كه از ظرايف و زيبايي هاي ادب و كلام و كلمه است، به  قدري جلوه و جذبه  دارد كه حضرت حق نيز در اين بخش طبع آزمايي مستقيم داشته است. همانجا كه كلمات را جواهرگونه در قاب جمله نشانده و در اوج اين هنر مي فرمايد: ربنا اننا سمعنا مناديا ينادي.
مرصع  كاري در جواهر نيز، هنري ارزنده، ظريف و در كمال خود بسي خيره كننده است و جاي افتخار دارد كه در بين بهترين مرصع كاران جهان، نام هنرمندان ايراني بسيار به چشم مي آيد.
اما مرصع خواني، كه پيوند فرخنده «مركب خواني و بداهه خواني» در تقدسگاه حنجره هاي پاك و فرهيخته و زخمي و سوخته است، همان حنجره هايي كه غم غربت و رنج دوري انسان را از سرزمين دوست بر روي زمين تبعيدگاه آدم به زيبايي بيان مي كند و به جان مي نشاند.
اغلب صاحبنظران معتقدند آنچه كه هنر خوانندگي صديف را از پيشينيان و معاصران جدا و ممتاز مي سازد، ابداع در اين شيوه آوازخواني است كه وي را به عنوان برجسته ترين خواننده و ناشناخته ترين هنرمند موسيقي آوازي طي سده گذشته مطرح ساخته است، ناشناختگي او به لحاظ رها بودن از بند نان و نام و به تعبير اقبال «در صدف خويش گهر ساختن...» اوست. در آستانه برگزاري كنسرت ايشان با عنوان مرصع خواني كه در روزهاي ۱۶ تا ۱۸ مهرماه جاري در فرهنگسراي نياوران برگزار مي شود، فرصت را مغتنم شمرده با او گفت وگويي انجام داده ايم تا ضمن اطلاع از علت سكوت چندين ساله ايشان و برگزاري اين كنسرت، از نظرياتشان درباره وضعيت كنوني موسيقي مطلع شويم.
* پس از چند سال سكوت پرمعنايتان، خبر خوش اجراي كنسرت را شنيديم، چه انگيزه هايي عامل اين تصميم شد؟
- ابتدا درباره دلايل سكوت و پرهيز از اجرا بايد بگويم كه اين سكوت رويكردي دوگانه داشت، از منظر دروني اين سكوت امكان نقد و بررسي خواسته ها و هدفم از هنر آواز را فراهم آورد تا بدانجا كه در مقاطعي از سه دهه گذشته كه دريافتم «اصوات بي دليل ترين جاري شدگان در فضا هستند!» ترجيح دادم به احترام صوت و موسيقي سكوت اختيار كنم. زيرا چنانكه مي دانيد:
گفت وگوهاست در اين راه كه جان بگدازد
هر كسي عربده اي اينكه مبين آنكه مپرس
از منظر بيروني نيز چندين امر سبب گرديد تا هنر آوازم چنانكه شايسته بود در سطحي گسترده شناخته نشود، اما در اينجا نيز ترجيح دادم تا به لطف و عنايت فرهنگ مردان سرزمينم بسنده كنم زيرا به تجربه دريافته ام كه لطف اغيار گاه هست و گاه نيست. اما در مورد انگيزه هاي اجراي اين كنسرت نيز بايد بگويم از يك سو اصرار دوستان و جوانان مشتاق موسيقي ايراني كه سال گذشته نيز در مراسم بداهه نوازي جوان برايشان قطعاتي را به صورت بداهه اجرا كردم و از سوي ديگر اداي دين نسبت به استادانم و پيشكسوتان اين هنر كه زندگي ساده و با صفاي هر يك از آنان تجلي دنيايي از معنا و موسيقي بود، سبب گرديد تا به اجراي اين كنسرت بپردازم.
* مختصري از مرصع خواني (عنوان كنسرتتان) و چگونگي همكاري نوازندگان در اين شيوه بگوييد؟
- مرصع خواني عبارت است از تركيب دو شيوه بداهه خواني و مركب خواني كه نشان دهنده درك عميق خواننده از فرهنگ موسيقايي ايران زمين شامل رديف هاي مختلف ساز و آواز، چگونگي بكارگيري گوشه ها و استفاده از تحريرها و موتيف هاي ساز و آواز است. بنابراين نوازندگان نيز بايد ساليان متمادي در اين راه وقت صرف كرده باشند تا بتوانند از عهده جواب آواز برآيند. در اين ميان جناب آقاي جليل شهناز به عنوان نمونه مناسب از اين دست نوازندگان مطرح است. اما از آنجا كه در كنسرت اخير امكان اين همكاري وجود نداشت، سعي گرديد تا از نوازندگان جوان استفاده گردد كه البته اين امر سبب شد تا قبل از كنسرت ساعات متمادي به تشريح چارچوب هاي كلي اجرا پرداخته شود. همچنين در حين اجرا نيز همواره بايد سعي كنم ساختارها را بيشتر رعايت كنم و آنچنان كه بايد خود را به امواج درخشان و سحرانگيز ملودي ها و گوشه ها نسپارم. در اين برنامه آقايان مازندراني (نوازنده تار) و وحيد فتايي (نوازنده تنبك) و سامد حبيبي (نوازنده كمانچه) مرا همراهي خواهند كرد.

 


* استاد! صحبت از بداهه و آهنگسازي و... به ميان آمد. اطلاق و اختصاص كلمه آهنگسازي به كارهاي اركسترال چند صدايي و اطلاق كلمه ملودي پرداز يا نواساز به كارهاي تك صدايي و ايراني از نظر شما چگونه است؟
- اينها همه لفظ و واژه اند و بيانگر تعريف جامع و گسترده اي نيستند و از هر منظر مي توانند مفهوم متفاوتي را ارايه دهند. به نظر من تحصيل در زمينه آهنگسازي به شيوه غربي مي تواند شرط لازم براي اين بخش از موسيقي باشد، اما كافي نيست. زيرا همان طور كه مي دانيد عامل اصلي موفقيت بزرگاني چون موتزارت و بتهوون در اين زمينه نيز علاوه بر دانش تركيب و هارموني اصوات، ذوق و قريحه  ذاتي آنان بوده است. در مورد موسيقي ايراني نيز دسته بندي هاي مختلف و نظريه هاي متفاوتي قابل ارايه است. به طوري كه عده اي قطعات يا تصنيف هاي موسيقي ايراني، تك صدايي و برخي ديگر اين موسيقي را در طيف گسترده اي از انواع تزئين هاي چند صدايي مي پسندند.
اما آنچه مسلم است در اين موسيقي نيز خلاقيت و ابداع نهفته در قريحه هنرمند بيشترين سهم را دارد و به تجربه ثابت شده است بهترين آهنگسازان (به ويژه در بخش نوازندگان) كساني بوده اند كه با سازشان و رديف هاي مختلف نيز بيشتر همدم بوده اند. اما در بكارگيري واژه آهنگساز يا غير آن، هرگاه بكارگيري اين واژه جهت تحقير عملكرد آهنگسازان موسيقي سنتي ايران باشد بايد بگويم كه اين موضوع به هيچ شكل پسنديده نيست و عرصه موسيقي ايراني عرصه حضور عشق، محبت و تواضع است و جايي براي سينه ارباب كينه و كينه توزي آنان وجود ندارد زيرا حافظه تاريخي اين ملت سرشار از تصنيف هاي اصيل است كه توسط دلسوختگاني مانند عارف و شيدا ساخته شده اند و هيچ يك از آنان نيز سررشته اي از علم آهنگسازي به زعم غربيان نداشتند.
* بسياري از هنرمندان، همواره به شرايط نامناسب ارايه موسيقي، ناكارآمدي مسئولين، مجوز موسيقي هاي مبتذل و ديگر عوامل مخرب هنر اشاره دارند، نظر شما در اين باره چيست؟
- موسيقي به عنوان يكي از خرده فرهنگ هاي موجود در هر جامعه اي از ساير مقوله هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و سياسي آن جامعه جدا نيست. بنابراين نمي توان انتظار داشت در جامعه اي كه در بسياري از مقوله هاي ياد شده بحران و گرفتاري وجود دارد، موسيقي به عنوان تافته اي جدا بافته از اين آفات و بلايا مبرا باشد. متأسفانه الگوهاي رويارويي با موسيقي و سياستگذاري هاي كلان موسيقي دچار بحران و بي هدفي هستند. در كشور ما ارشاد اسلامي و صدا و سيما متوليان عمده موسيقي هستند، اما برخلاف انتظار در جاهايي كه بايد حضور داشته باشند، غايبند و در جاهايي كه نبايد حضور داشته باشند، حاضرند. به عنوان مثال، براي دلجويي از آهنگسازي مسن كه اجازه اجراي آهنگ هايش را نمي دهند! او را پژوهشگر، اديب و عالم معرفي مي كنند. به او جايزه پژوهش مي دهند و با اين كار پژوهش و بعد نظري موسيقي كشور را تحقير مي كنند. ديگري را به آموزش آواز مي گمارند، آن يكي را به عنوان كارشناس آواز به جامعه معرفي مي كنند و همه ساله عده اي محدود كه خود، هم داورند و هم منتخب، هديه ها و جوايز سالانه را در ميان حلقه محدود خود دست به دست مي گردانند. در همه رشته ها و شاخه هاي موسيقي اعم از موسيقي فيلم، بومي، سنتي، آئيني و از همه بيشتر آواز، خود را صاحب نظر مي دانند و سالهاست كه در قالب هيأت هاي داوري خود را به جامعه هنري كشور تحميل كرده اند. در بخش توليد نوار تأييد كننده هاي نهايي مجوزها معمولاً صاحبان شركت هاي تجاري تكثير و انتشار نوار هستند و مشكلاتي از اين قبيل كه بارها توسط ساير هنرمندان به آنها اشاره شده است و بدون پاسخ نيز باقي مانده است.
* به نظر شما در نظام آموزشي و مراكز دانشگاهي يا هنرستان ها چه ضعف هايي وجود دارد؟
- معمولاً در بخش آموزش اين سؤال مطرح مي شود كه سن آموزش از چه زماني است و عده اي انتظار دارند كه بگويم البته پس از سن پنجاه سالگي، زيرا فرد ديگر همه خوبي ها و بدي ها را مي داند و خطا نمي كند! (زيرا اين گروه موسيقي را عامل تخريب مي دانند) اما به نظر من سن آموزش، دوران توانايي شنيدن توسط كودك است، زيرا او قبل از تولد يكي از پايه هاي موسيقي يعني ريتم يا ضرباهنگ را از طريق ضربان قلب مادرش مي شنود و پس از آن نيز در بدو تولد با موسيقي حيات و زندگي آشنا مي شود. پس به تبع آن در ساليان آغازين مدرسه مي تواند با دانش نظري، مكتوب و علمي موسيقي آشنا شود و پس از آن در صورت انتخاب موسيقي به عنوان حرفه يا تخصص مورد علاقه اش به تكميل آن بپردازد. اما آيا واقعاً اين فرايند آموزشي در كشور ما طي مي شود؟ جوانان ما پس از طي دوره و مدارج دانشگاهي نه تنها در ميان عوام، بلكه در ميان ساز و كارهاي حيات اجتماعي و بخش دولتي، تعريف نشده، مبهم و بيگانه باقي مي مانند. به راستي يك ليسانس موسيقي پس از فارغ التحصيل شدن چه كاره مي شود؟ آيا دولت براي جذب و استفاده از تخصص وي تمهيداتي انديشيده است؟ پاسخ تمام اين پرسش ها منفي است. آموزش عمومي فرهنگ بايد از طريق رسانه ها صورت پذيرد اما در جايي كه مردم حتي از ديدن سازها و ابزارآلات موسيقي در تلويزيون محرومند چه جاي سخن گفتن از آموزش فرهنگ و سنت هاي فرهيخته است. آنجا كه آب نيست، ز دريا سخن مگو.
* جناب صديف! به عنوان آخرين سؤال، شما رديف و تكيه بر رديف را در آموزش و اجرا به چه ميزان معتبر مي دانيد؟
- برخي صاحبنظران رديف را ملودي مدل ناميده اند. در اين نكته كه رديف، موتيف هاي اصلي موسيقي ايراني و چگونگي كاربرد و شيوه هاي بكارگيري اين موتيف ها را براي آهنگسازي، تكنوازي، خوانندگي و... به همراه دارد، شكي نيست به تعبيري مي توان نقش آن را مانند حروف الفبا در ادبيات دانست، الفبايي كه در كنار هر حرف يك كلمه را نيز به عنوان نمونه آورده است. اما در اين ميان دو گروه از طريق توجه بيش از حد به رديف (در حد قداست) يا بي توجهي بيش از حد به آن (در حد تحقير و فراموشي) از شناسايي حقيقت دروني رديف امتناع مي ورزند.
بنابراين تنها كساني موفق خواهند بود كه روح سيال متحول و غني موسيقي رديف را دريابند و به فراخور هدفشان از آن بهره گيرند. در چنين حالتي است كه هنرمند آگاه ندا سر مي دهد:
در نظربازي ما بي خبران حيرانند
من چنينم كه نمودم دگر ايشان دانند
* در خاتمه استاد، جداي از ساعات بكارگيري موسيقي، آموزش به هنرجويان كه براي شما نوعي اداي دين است و شما را تشويق مي كند كه در اين راه با سعي كامل كوشش نماييد، چه عوامل ديگري به عنوان انگيزه هاي مؤثر در كار شما دخيل هستند؟
- همان گونه كه مي دانيد در تمام مراحل زندگي ام هيچگاه سعي نداشته ام، از هنرم استفاده هاي مادي و نابجا به عمل آورم. معمولاً همه دوستان مرا انسان عاطفي و حساس دريافته اند، بر اين اساس عواملي نظير توجه به برخي از بيماري ها به ويژه عزيزان جذامي يا كودكان بي سرپرست، بيماران كليوي و از اين قبيل همواره مرا واداشته  كه در مجالس و محافلي اين چنين شركت فعال داشته باشم و در اين مقوله آقاي دكتر داريوش كاووسي دوست گرامي ام نيز بدون هيچ گونه مضايقه  و چشمداشتي در اين راه فعاليت گسترده اي داشته اند كه شايسته مي دانم در اينجا از زحمات بي دريغ ايشان تشكر كنم.

 

تجلیل از استاد صدیف در نشست ایکوم موسیقی

برپایی کنسرت‌های مختلف و اتقاقات متعددی که در یکی دو هفته اخیر در حوزه موسیقی رخ داد، سبب شد تا یکی از پربارترین این مراسم چندان ارج و قرب رسانه‌ای پیدا نکند و به بوته فراموشی سپرده شود

نشست ایکوم موسیقی که دوشنبه 5 آذر در تالار بتهوون خانه هنرمندان برگزار شد، با تجلیل از استاد رامبد صدیف و برخی اتقاقات دیگر همانند انتشار تمبر یادبود از دو بزرگ موسیقی (وزیر و صبا) به کار خود پایان داد.

شاید مهمترین بخش این برنامه همانا تقدیر از استاد رامبد صدیف بود، جایی که شهرام ناظری در سخنانی از این مرد کهن عرصه آواز ایرانی سخن گفت و افزود: آواز ایرانی سالهاست که جنبه‌های حماسی و روایی خود را از دست داده  و صدیف جزو معدود کسانی است که با استادی کامل ‌آن را حفظ کرده است و با خلاقیت ویژه خود وتکیه بر سنت ها آن را ارائه می‌کند.

وی گفت اگر چه من به شکل مستقیم از محضر استاد صدیف کسب فیض نکردم اما همه گاه صدا و آثار هرچند اندک ایشان الگوی مناسبی برای من در مسیری که برای آواز ها ی حماسی طی کرده ام بوده است.

پس از سخنان ناظری از استاد صدیف دعوت شد تا به جایگاه آمده و لوح تقدیر ایکوم موسیقی را برای عمری تلاش در جهت حفظ ردیف‌های آوازی موسیقی ایرانی دریافت کند. دراین نشست همچنین از دو ماسک استاد صدیف و استاد حسین دهلوی پرده برداری شد و از فوزیه مجد آهنگساز و پژوهشگر نامی موسیقی ایران تجلیل به عمل آمد.

 گزارش همشهری‌آنلاین حاکیست استاد صدیف در سالهای پایانی دهه 60 به همراه مجید کیانی چهارگاهی خواند و انتشارعمومی داد که  به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این فن از جمله بهترین چهارگاههای خوانده شده در صدسال اخیر موسیقی آوازی ایران بوده است.

برخلاف عرف رایج موسیقی آوازی که عمده آنها راوی دو مکتب اصفهان و تهرانند، صدیف راوی مکتب تبریز در موسیقی آوازی است و از معدود آوازخوانانی است که با صدای حماسی و پر و پیمانش روایت استاد زنده یاد سلیمان خان امیر قاسمی را در آواز ایرانی زنده نگه داشته است و آنگونه که بکی از شاگردانش نقل کرده است، از آ‌وازهای وی صدها ساعت ضبط شده تا روایت این چهره نامی عرصه موسیقی آوازی در آینده ای نه چندان دور به عرصه‌های عمومی‌تری راه یابد.

پس از این برنامه سید محمد بهشتی و محیط طباطبایی درباره فعالیت‌های ایکوم بین‌الملل و رابطه َآن با موزه‌ها سخنانی گفتند و اردشیر صالح پور از فعالیتهای کمیته موسیقی و کمیته هنر سخن گفت.

علیرضا قلی‌نژاد (مدیر کل بافت‌های تاریخی کشور) درباره موزه آواها و نواها در شیراز که دو سال قبل به همت پیمان سلطانی آماده بهره برداری شده بود سخن گفت و افزود که از این نوع بناها باید در سراسر کشور ایجاد شود تا فرهنگ توجه به مواریث فرهنگی در تمامی حوزه ها فزونی گیرد.

سپس پیمان سلطانی، اهنگساز و رهبر ارکستر ملل و ریاست کمیته موسیقی ایکوم و بانی برگزاری این نشست ‌درباره فعالیت‌های کمیته موسیقی و نمایندگی بین‌المللی سیم سیم (cimcim) به نکاتی اشاره کرد و گفت که این رخداد درنوع خود امری مهم است و می‌تواند بناگذار برخی تحولات فکر و فرهنگی در حفظ مواریث گذشتگان در حوزه موسیقی شود.
محمد منتشری، سهیل محمودی، احمدی، رئیس نظارت و ارزشیابی دفتر امور موسیقی ارشاد و سید عباس سجادی، رئیس موسسه نغمه شهر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از جمله حاضران دراین نشست بودند که با مجری‌گری  علیرضا پورامید برگزار شد.

در این مراسم تعدادی از عکسهایی که کمیته موسیقی جمع آوری کرد به نمایش گذاشته شد و نیز نشریه‌ای چهار صفحه‌ای با عنوان « چنگی» در چهار صفحه توزیع شد.

 

دانلود آهنگ سودیف :  

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1899
  • کل نظرات : 68
  • افراد آنلاین : 53
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 258
  • آی پی دیروز : 363
  • بازدید امروز : 284
  • باردید دیروز : 436
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 22
  • بازدید هفته : 3,555
  • بازدید ماه : 3,555
  • بازدید سال : 93,661
  • بازدید کلی : 2,213,562