loading...
7ses
hamedsabouri بازدید : 162 جمعه 17 مرداد 1393 نظرات (0)

 

آرش تاج تهرانی با نام اصلی فتح الله تاج تهرانی 11 دی 1318 در تهران متولد شد. در سال 1343 به دانشكده هنرهاي دراماتيك راه يافت. در سال 47 ـ 48 در دو رشته ي بازيگري و كارگرداني فارغ التحصيل شد و فعاليت تلويزيوني و سينمايي را آغاز نمود. وی بازنشسته آموزش و پرورش میباشد.

او در سريال هاي پهلوانان، داستان هاي جاويد ادب ايران، سرداران استقلال ، سرزمين من و نقابداران، بسوي افتخار، دل هاي شاد، آنتوني شرلي، همسفران، روز بيادماندني و مسيح منجي و بدنبال آن ها در چندين فيلم سينمايي و سريال تلويزيوني ايفاي نقش نمود. وي همچنين در چندين سريال از جمله سريال سال هاي بي پناهي بعنوان كارگردان هنري به ايفاي نقش پرداخت.

 مصاحبه آرش تاج با جام جم:

          با آرش تاج، بازیگر نقش پدربزرگ سریال «در چشم باد»

وقتی او را دیدم، فكر نمی‌كردم سابقه‌ای 40 ساله‌ در عرصه بازیگری داشته باشد، اما او سال‌هاست پا به عرصه بازیگری گذاشته است. هنوز با عشق در مورد كارش حرف می‌زند و به دنبال نقش‌های تازه است.

 آرش تاج، بازیگری است كه تا به حال در فیلم‌هایی چون دیوانه از قفس پرید، لانه عقاب‌ها، میراث من جنون، شوكران، زن امروز و... به ایفای نقش پرداخته است. سریال میرزا كوچك خان جنگلی نیز یكی از كارهای تلویزیونی این بازیگر است. بعد از مدت‌ها او با بازی در نقش پدربزرگ سریال «‌در چشم باد» دوباره به تلویزیون آمد. با او به گفتگو نشستیم تا خاطراتش را از سال‌های دور و نزدیك مرور كنیم تا به چشم باد برسیم.

بازیگری را چگونه آغاز كردید؟
از دوران دبیرستان عاشق این حرفه بودم و به گونه‌ای حتی آلوده آن شدم. در آن دوران آواز هم می‌خواندم. كلاس 11 یا 12 بودم كه شخصی به نام رضا نارون اركستری را در رادیو راه‌اندازی كرده بود به اسم اركستر جوانان. من با ایشان همكاری می‌كردم. آهنگ‌هایمان را علی‌اكبر دلبری می‌ساخت و اشعار را زنده‌یاد ایرج تیمورتاش می‌سرود. وقتی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم، مصادف بود با افتتاح دانشكده دراماتیك كه من خوشبختانه در امتحان ورودی آنجا قبول شدم. در دانشكده با مرحوم علی حاتمی آشنا شدم. او دو نمایشنامه نوشته بود كه من در آنها بازی كردم. سپس وارد تلویزیون شدم و در سریال پرمخاطب «پهلوانان» بازی كردم كه مربوط به سال‌های 48، 49 است و سرانجام در سال 53 هم جذب سینما شدم.

اگر اشتباه نكنم شما بازنشسته آموزش و پرورش هم هستید؟
بله درست است. همزمان با كار تدریس بازی هم می‌كردم.

در عرصه بازیگری بیشتر از چه كسانی آموختید؟
فكر می‌كنم بیشتر از همه از حمید سمندریان. چراكه او بهترین استاد من در این زمینه است و سال‌های سال در كنار ایشان به آموزش تئاتر مشغول بودم.


فعالیت در تئاتر بعدها چقدر در كارتان موثر بود؟
باور كنید آنچه الان در سینما و تلویزیون دارم، همه از تئاتر است. فن بیان، نرمش‌های قبل از كار، چگونگی ارتباط و نزدیك شدن با نقش و...همه را از تئاتر آموختم و خوشحالم كه مسیرم را درست طی كردم.

چرا هم‌نسلان شما گرایش بیشتری به تئاتر داشتند تا سینما یا حتی تلویزیون؟
چون در آن زمان فضای سینما و تلویزیون، فضای سالم و درستی نبود و بیشتر كارگردان‌های معروف هم در تئاتر مشغول به فعالیت بودند. به همین سبب بازیگران كمتر رغبتی برای حضور در سینما یا تلویزیون داشتند.
خیلی‌ها بر حسب اتفاق وارد دنیای هنر شدند. آیا از این گونه اتفاقات هم برای شما افتاده است؟
بله. ورودم به سینما كاملا اتفاقی بود. در آن زمان مجله‌ای چاپ می‌شد به نام «این هفته» كه یك مجله عامه‌پسند هم بود. قرار بود فیلمی توسط یك كارگردان آمریكایی در دفتر این نشریه ساخته شود كه بر اثر یك اتفاق سردبیر و تعدادی از بازیگران این فیلم از دنیا رفتند و به پیشنهاد آن كارگردان آمریكایی قرار شد من یكی از نقش‌ها را بازی كنم. این فیلم آغاز راه من در سینما بود.

خودتان پیش از این اتفاق علاقه‌ای به حضور در سینما داشتید یا خیر؟
بله. به هر حال بازی در سینما آرزوی هر بازیگری است. بخصوص این كه دوست داشتم از تجربیاتم در سینما هم استفاده كنم و از این طریق خودم را محك بزنم.

آقای تاج فكر می‌كنید در این سال‌ها توانستید به نقش دلخواهتان برسید یا حداقل به آن نزدیك شوید؟
بله، فكر می‌كنم هر بار كه نقش منفی‌ای بازی می‌كردم بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. مانند فیلم دست شیطان كه شاید 15 سال روی اكران بود. یادم هست یكی از اساتیدم همیشه به من می‌گفت تاج تو فقط نقش منفی بازی كن. چون از پس این نقش‌ها بهتر برمی‌آیی. به هر حال فكر می‌كنم حداقل توانسته‌ام طی این سال‌ها با اجرای بعضی از نقش‌ها مانند نقشی كه در سریال میرزا كوچك خان جنگلی داشتم، خاطره‌ای را برای مخاطبانم به جای بگذارم.
در حال حاضر به دنبال چه نوع نقش‌هایی هستید؟
در جوانی بیشتر به دنبال نقش‌های پرهیجان بودم، ولی حالا كه سنی از من گذشته، دوست دارم در نقش‌های آرام ظاهر شوم.

چرا؟
چون الان بهتر معنی واژه‌ها را متوجه می‌شوم و به آنها رسیده‌ام. به نظر من هر كدام و هر دیالوگ حس خاص خودش را دارد.

چرا در این سال‌ها بیشتر شما را در سینما دیدیم تا تلویزیون؟
چون بیشتر سریال‌هایی كه به من پیشنهاد می‌شوند، قصه‌های قرص و محكمی ندارند. بنابراین ترجیح می‌دهم كار نكنم یا كمتر كار كنم.

اما خیلی‌ها از سینما به تلویزیون كوچ كرده‌اند. دراین‌باره چه نظری دارید؟
با این كوچ مخالف هستم. درست است كه تلویزیون برای تهیه‌كننده ضمانت دارد و حتی شنیده‌ام ثانیه‌ای پول می‌دهد، اما سینما یك تجارت است و اگر قرار باشد به صرف حضور در تلویزیون آن را رها كنیم، دیگر صنعتی برایمان باقی نخواهد ماند و حتی فرصت برای رشد بیشتر را هم از دست خواهیم داد.
برویم سراغ مجموعه «در چشم باد.» از حضورتان در این كار بگویید.
در جوانی بیشتر به دنبال نقش‌های پرهیجان بودم، ولی حالا كه سنی از من گذشته، دوست دارم در نقش‌های آرام ظاهر شوم
از طرف مسعود جوزانی (كارگردان)‌ برای بازی در این كار دعوت شدم. قبلا تجربه همكاری با او را نداشتم، اما كارهای گذشته‌شان را دیده بودم. برای اولین بار به لوكیشن واقع در ماسوله رفتم و پس از صحبت‌های اولیه تست گریم دادم و پذیرفته شدم. جوزانی اصرار داشت گریم من شبیه مجسمه‌ای باشد كه از خیام ساخته شده است؛ ریش و موی بلند و سفید.
زمانی كه شما تست دادید، فیلمنامه نوشته شده بود؟
خیر. وقتی از آقای جوزانی درباره قصه پرسیدم، او گفت، این قصه روایتگر ماجراهای یك خانواده است كه از سال 1300 تا 1360 را دربرمی‌گیرد، اما نكته‌ای كه برایم جالب می‌نمود، این بود كه هر بار سر صحنه و با شروع بازی من چانه جوزانی شروع به لرزیدن می‌كرد، وقتی از او علت را پرسیدم، گفت: تو داری نقش پدرم را بازی می‌كنی و دلیل انتخاب شما این بود كه شباهت عجیبی به پدرم داری.

از چگونگی نزدیك شدنتان به نقش برایمان بگویید؟
وقتی متوجه شدم كه كجای قصه هستم براحتی توانستم به نقشم نزدیك شوم و آن را بپذیرم.

تمرین خاصی هم داشتید یا فقط با هدایت كارگردان كار می‌كردید؟
هر دو. زمانی كه كار نداشتم، دائم به این نقش فكر می‌كردم و هنگام كار هم از هدایت كارگردان استفاده می‌كردم.
نقشتان را دوست داشتید یا فقط می‌خواستید در كار جوزانی حضور داشته باشید؟
علاقه زیادی به این نقش داشتم؛ اما چون زمان پخش دائم به عقب می‌افتاد، از دیدن آن ناامید شده بودم كه خوشبختانه سرانجام حاصل كار را دیدم و به جرات می‌توانم بگویم یكی از بهترین كارهایم است.

به نقش بازیگر مقابلتان چقدر اهمیت می‌دهید؟
خیلی زیاد، چون باید آنها با یكدیگر نوعی بده و بستان درست داشته باشند تا نقش هر دو دیده شود و زمانی یك بازیگر می‌تواند احساسش را بروز دهد كه بازیگر مقابلش هم جواب بدهد.

ارتباط‌تان با سعید نیك‌پور چطور بود؟
نیك‌پور در دانشكده همكلاسی من بود و سال‌های سال است كه با یكدیگر دوستیم و راحت در مقابل هم بازی می‌كنیم.
كار كردن با مسعود جعفری جوزانی برایتان چگونه تجربه‌ای بود؟
او یك كارگردان فوق‌العاده است؛ سختگیر و وسواسی. مهم‌ترین ویژگی‌اش این است كه بازیگر را به حال خود رها نمی‌كند و به اندازه كافی به او درباره نقش توضیح می‌دهد و توقع دارد كه بازیگر هم جوابش را بدهد. لازم است در اینجا از زحمات آقای زرین‌دست هم به عنوان تصویربر‌دار در 5 قسمت ابتدایی این كار، تشكر كنم.

شما چه مدت سر این كار حضور داشتید؟
نزدیك به 2 ماه بازی‌ام طول كشید و بدون وقفه كار كردیم.

فكر می‌كنید ساخت سریال‌های تاریخی در درازمدت چقدر روی حافظه مردم اثر می‌گذارد؟
باید ببینیم مردم در چه شرایط اجتماعی زندگی می‌كنند. خانواده‌هایی كه اصالت دارند، قطعا با این‌گونه سریال‌ها ارتباط برقرار می‌كنند و به آنها علاقه‌مند هستند.
آقای تاج درخصوص نقش پدربزرگ سعی كردید چه نكاتی را برای مخاطبتان برجسته كنید؟
بیشتر كوشیدم او را یك مرد سالخورده، اما استوار نشان دهم؛ چراكه خصوصیات واقعی این پیرمرد همین گونه هم در قصه روایت شده بود. این محكم بودن در صحنه‌هایی كه شاهنامه می‌خواند بیشتر به چشم می‌خورد.

در اجرای نقش‌هایتان به كدامیك از اینها وابسته‌تر هستید؛ كارگردان، فیلمنامه یا تجربه‌هایتان؟
در وهله اول فیلمنامه‌ را می‌خوانم تا نقشم را بهتر درك كنم. بعد به كارگردان پناه می‌برم تا بهتر راهنمایی‌ام كند و تجربه‌هایم هم راه را برای رسیدن به نقشم باز می‌كند.

شما در حال حاضر فیلم «امشب شب مهتابه» را روی اكران سینما دارید. در این فیلم نقشتان خیلی كوتاه بود. در این باره توضیح دهید.
قصه این فیلم فوق‌العاده لطیف و زیبا بود. كارگردان این فیلم هم از دوستان قدیمی من هستند و مرا خیلی خوب می‌شناسند. گویا پیش از من فرد دیگری را برای ایفای این نقش انتخاب كرده بودند كه نتوانسته بود از عهده آن بربیاید و در نهایت این نقش به من واگذار شد و فقط می‌توانم بگویم یك فیلم معمولی است.

راستی چه درس‌هایی را تدریس می‌كردید؟
مكانیك، ورزش، سرود و موسیقی، ادبیات و جامعه‌شناسی و به نوعی می‌شود گفت آچارفرانسه بودم.
ارتباط شما با دانش‌آموزان چطور بود؟
فوق‌العاده خوب بود. من در مناطق محروم تهران تدریس می‌كردم و یادم هست كه بچه‌ها تكالیفشان را روی مقوای شیرینی می‌نوشتند؛ ولی با این همه فضایی دوست‌داشتنی‌ در كلاس‌هایم وجود داشت.
منبع: jamejamonline.ir

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1899
  • کل نظرات : 68
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 88
  • آی پی دیروز : 303
  • بازدید امروز : 411
  • باردید دیروز : 794
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 12
  • بازدید هفته : 411
  • بازدید ماه : 15,233
  • بازدید سال : 66,930
  • بازدید کلی : 2,186,831